نشست ها

نشست ها (20)

مجمع فعالان فرق، ادیان، اقوام و مذاهب وبینار تخصصی با موضوع  تحولات افغانستان از خروج آمریکا تا تسلط طالبان برگزار کرد.

این وبینار با حضور حجت الاسلام و المسلمین مشکور کابلی (تحلیلگر سیاسی ساکن آلمان)، جناب آقای دکتر کمالی (تحلیلگر سیاسی) و جناب آقای سید احمد موسوی مبلغ (تحلیلگر سیاسی) در روز سه شنبه مورخ 26 مرداد ماه 1400 برگزار گردید.

به مناسبت میلاد رسول اکرم (ص) و هفته وحدت یک سری نشست تخصصی به همت مجمع فعالان فرق، ادیان،مذاهب و اقوام (مفام) به صورت حضوری و مجازی با حضور اساتید برجسته در این فن در سالن اجتماعات خاتم در قم و نیز در سالن جلسات دفتر تبلیغات در اهواز برگزار گردید. خروجی های این نسشت به صورت یک کتابچه چاپ خواهد شد.

 

 

عنوان برنامه:

  • نشست علمی و تخصصی با رویکرد وحدت

 

مجری:

مجمع فعالان فرق، ادیان،مذاهب و اقوام (مفام)

 

 

محل برگزاری:

سالن جلسات ساختمان خاتم قم به همراه پخش همزمان در فضای مجازی

 

 

تاریخ برگزاری:

مهر و آبان سال 1400

با درخواست رابط مفام در استان خوزستان و دعوت حجت الاسلام و المسلمین موسوی نماینده ولی فقیه در استان نشست رمضانی_ هم اندیشی فعالین فرق و ادیان در دفتر نماینده ولی فقیه برگزار گردید. در این نشست ابتدا رابط مفام در استان به معرفی مفام پرداخته و بر لزوم شبکه سازی و تشکیل تشکل و عدم نتیجه گیری مطلوب از کار کردن به صورت جزیره‌ای تاکید نمود. در ادامه حجت الاسلام والمسلمین حاج آقای موسوی فرد بیان داشتند که از فرصت ماه مبارک رمضان به خوبی استفاده نمایید و با صحه گذاشتن بر لزوم ایجاد شبکه ای توانمند وجبهه ای ورود کردن به عرصه ی نقد و مقابله پرداخته و از همه ی فعالان در این عرصه تقاضای کمک و ورود به عرصه ی نقد و توانمندی در فعالین این حوزه را داشتند.

در ادامه به نمایندگی از فرق مختلفی برخی از حاضرین به ایراد سخنرانی پرداختند.

 

عنوان برنامه:

  • نشست رمضانی فعالین فرق و ادیانی در دفتر امام جمعه اهواز

 

مجری:

رابط مفام در استان خوزستان و با حمایت نماینده ولی فقیه استان خوزستان

 

محل برگزاری:

دفتر امام جمعه اهواز

 

تاریخ برگزاری:

26 فروردین 1401

به همت واحد خواهران مجمع فعالان فرق، ادیان، اقوام و مذاهب (مفام) نشستی مجازی با حضور خانم ضیایی که از مستبصرین جدا شده از فرقه ضاله بهائیت است برگزار گردید.

 

عنوان برنامه:

  • نشست شیوه برخورد فرقه ضاله بهائیت با زنان

 

مجری:

واحد خواهران مجمع فعالان فرق، ادیان، اقوام و مذاهب  (مفام)

 

محل برگزاری:

به صورت مجازی

 

تاریخ برگزاری:

آبان ماه 1400

مجمع فعالان فرق، ادیان، اقوام و مذاهب نشست علمی شاخصه های تقریب از دیدگاه مقام معظم رهبری برگزار کرد.

این نشست با حضور حجت الاسلام دکتر اکبر روستایی (معاون پژوهش مرکز تخصصی مذاهب اسلامی) روز سه شنبه مورخ 27 مهرماه 1400 برگزار گردید.

 

 

 

 

 

بسمه تعالی

«شاخصه های تقریب از دیدگاه مقام معظم رهبری»

حجت الاسلام دکتر اکبر روستایی

مقدمه

از مباحثی که کاوش در آن و بررسی آن مسئله ضروری به نظر می رسد، تبیین نظر بزرگان و عالمان طراز اول عالم اسلام و جهان تشیع در مقوله وحدت است. بحث وحدت از مباحث ضروری جهان اسلام است. وحدت مسئله ای است که از بعضی از آیات قرآن و روایت های اسلامی استفاده می شود؛ پس سخن در باب ضرورت آن لازم است، اما به قدری با توجه به پیامدهای مثبت این مسئله و پیامدهای منفی عدم عمل به آن، این مسئله ای روشن است که نیاز به بحث راجع به بحث وحدت نیست. بالاخره این مسئله اگر صورت بگیرد طبیعتا در مقابل دشمنان اسلام اثر بخش خواهد بود و اگر صورت نگیرد کشورهای اسلامی را دچار چالش می کند و مسلمین را با مشکل مواجه می کند، چون دشمنان اسلام سوء استفاده خود را از امت اسلام خواهند کرد و بر اساس تفرقه بیانداز و حکومت کن، کشورهای اسلامی را به مثابه مستعمره خود استفاده می کنند و پیامد های منفی دارد.

اما طبیعتا مسئله به این مهمی و به این اهمیت باید حدود و صغورش مشخص باشد. هم مقصود از وحدت مشخص شود و هم بالاخره موانع و شاخصه های وحدت هم مشخص شود. در زمانی می توان راه صواب را طی کرد که از بزرگان و علمای طراز اول این مسئله را فرا بگیریم. در عصر غیبت ما مامور هستیم که به نائبان عام امام زمان مراجعه کنیم. لذا علما و بزرگان و مراجع تقلید افرادی هستند که نظرشان باید نصب العین باشد و در این زمینه و در زمینه های دیگر از آنها بهره بگیریم. یکی از مراجع بزرگ و در واقع بزرگ عالم جهان اسلام، مقام معظم رهبری است که عهده دار رهبری جهان اسلام و پرچم دار و طلایه دار وحدت امت اسلام هستند. طبیعتا بیان وحدت از لسان ایشان و شاخصه های وحدت می تواند راهگشا باشد و منشوری باشد برای تمام افرادی که در زمینه وحدت و تقریب مذاهب اسلامی می خواهند گام بردارند.

تبیین معنای وحدت

در این نشست در چندین محور صحبت می شود. نخست تبیین معنای وحدت است.

مقام معظم رهبری در 19 مهر 1368 در دیدار با اقشار مختلف مردم و مسئولین و شیعیان پاکستان داشتند، مقصود خود از وحدت را چنین بیان می دارند: «آیا مقصود این است که مسلمانان از مذهب خود دست بردارند و به مذهب دیگری اعتقاد پیدا کنند و عمل نمایند؟ نه، مقصود این نیست.»[1] یا در جمله دیگری که در 24 مهر 1368 که در دیدار با مهمانان شرکت کننده بیداری اسلامی چنین می فرمایند:  «اتحاد مسلمین، به معنای انصراف مسلمین و فِرَق گوناگون از عقاید خاص کلامی و فقهی خودشان نیست.»[2] مقام معظم رهبری از این دست کلام زیاد دارند. پس در منظومه فکری مقام معظم رهبری وحدت به معنای دست کشیدن از عقیده نیست. وحدت به معنای این نیست که از عقاید گفته نشود و از فقه و کلام گفته نشود و آرام آرام هویت شیعی دچار مشکل شود و یا برادران اهل سنت از فقه و کلام نگویند و هویت اهل تسنن دچار مشکل شود. در سخنان مقام معظم رهبری وحدت به معنای دست برداشتن از باور و مباحث فقهی و مسائل خاص هر مذهب نیست. پس وحدت در منظر مقام معظم رهبری چیست؟ از نظر ایشان وحدت به معنای تکیه بر مشترکات است. در دیداری که در سال 92 با مسئولین نظام و مهمانان کنفرانس وحدت داشتند فرمودند: « وحدت به معنای تکیه‌ی بر مشترکات است. ما مشترکات زیادی داریم؛ میان مسلمانان، مشترکات بیش از موارد اختلافی است؛ روی مشترکات باید تکیه کنند.»[3] تکیه کردن! به این معنا نیست که فقط مشترکات، بلکه در جاهای دیگر فراوان فرمودند که در بحث وحدت اگر گفتگوهای علمی اندیشمندان  نخبگان جامعه داشته باشند، این باعث نزدیک شدن بهتر و بیشتر است. بخاطر اینکه حرف یکدیگر بهتر درک می شود. طبیعتا وقتی جامعه نخبگانی کنار یکدیگر بنشینند و مباحث اختلافی را بین خودشان و در جمع تخصصی مطرح کنند و گفتگو کنند و حدود و صغور حرفهای هر کدام از این بزرگواران مشخص شود، اتفاقا ارتباط عمیق تر خواهد شد. درباره حد و مرز وحدت، مقام معظم رهبری می فرمایند:

« امروز بیش از همیشه اهمیّت این ابتکار بزرگ امام راحل آشکار شده است. آن روزی که امام بزرگوار هفته‌ی وحدت را اعلام کردند و وحدت مذاهب اسلامی و فِرَق اسلامی را در جهت‌گیری‌ها و در گرایشهای عمومی، سیاسی و اجتماعیِ خودشان اعلام کردند، آن روز خیلی از مخاطبین واقعی این پیام نتوانستند اهمیّت این پیام را درک کنند»[4]

اگر جامعه بخواهد به عزت برسد، بایستی وحدت را و اتحاد و اتفاق را از دست ندهد: «دنیای اسلام اگر بخواهد به عزّت برسد، بایستی وحدت را و اتّحاد و اتّفاق را از دست ندهد. دنیای اسلام اگر بخواهد به قدرت و عزّت برسد، باید در مقابل صهیونیسم بِایستد.»[5] در این سخنرانی ها مقام معظم رهبری مشخص می کنند که این وحدت چقدر اهمیت دارد و مهم است. اما طبیعتا حد و مرز این وحدت به این معنا نیست که مباحث علمی، کلامی و ... مطرح نشود. همانطور که در تعریف وحدت هم بیان شد که مقصود این نیست که فردی از عقاید خود دست بردارد. بلکه هر فرقه ای مباحث خود را باید در جای خود داشته باشد. اما نسبت به اهمیت وحدت، در سال 97 بیاناتی در کنگره نقش شیعه در پیدایش و گسترش علوم اسلامی دارند که می فرمایند: « امروز هر حرکتی که به اتّحاد امّت اسلامی بینجامد مبارک است، یک حسنه است»[6] خود این کار مستوجب ثواب است، واژه حسنه در ادبیات یک فقیه مشخص هست و بار معنای خاص خود را دارد. « نیّت دشمنان اسلام ایجاد تفرقه است؛ نیّت ما مؤمنینِ به اسلام بایستی ایجاد وحدت در دنیای اسلام و میان امّت اسلامی و تعارف گروه‌ها و فرقه‌های امّت اسلامی با یکدیگر باشد»[7] ما مومنین و افرادی که به اسلام ایمان دارند، وظیفه شان این است؛ طلایه دار وحدت این وظیفه را برای ما مشخص می کند. تعارف گروها، یعنی گروه ها همدیگر را بشناسند. خود واژه «تعارف» در کلام مقام معظم رهبری، بار معنایی دارد؛ تعارف از باب تفاعل است و در باب تفاعل معنای اصلی این باب بحث مشارکت 50، 50 است، وقتی گفته می شود تضارب آراء یعنی به یک میزان آراء مطرح می شود و طرف مقابل هم نظرش را مطرح کند. می فرمایند تعارف گروه ها و فرقه های امت اسلامی با یکدیگر باشد، یعنی چی؟ یعنی همان میزانی که شیعه در بحث وحدت تلاش می کند برای شناسایی طرف مقابل و شناساندن خویش، طبیعتا مذاهب اسلامی دیگر هم همینگونه باید برای شناساندن شیعه و شناساندن خود تلاش کنند. این جایگاه واژه تعارف در کلام مقام معظم رهبری این اهمیت را دارد.

« یکی از چیزهایی که ما همواره به‌عنوان یک مشکل به آن نگاه کردیم این است که فِرَق مختلف امّت اسلامی از یکدیگر شناسایی درستی ندارند، معرفت صحیح و مطابق واقعی از یکدیگر ندارند. دشمنان، خارجی‌ها، بیگانگان در موارد زیادی آمده‌اند این فرقه را در چشم آن فرقه‌ی دیگر معرّفی کردند، آن فرقه را در چشم این فرقه معرّفی کردند»[8]

یعنی یک تقابل وجود دارد. بعد از آن می فرمایند:

« با نگاه خصمانه و با اَغراض پلید و با نیّت ایجاد عِداوت... ما را در چشم یکدیگر نامطلوب جلوه میدهند؛ این کار دشمنان است. هر حرکتی که موجب بشود ما همدیگر را درست بشناسیم، بیشتر بشناسیم، بهتر بشناسیم، نقاط قوّتِ هم را بدانیم، این نقاط قوّت را هم‌افزایی کنیم، منتقل به یکدیگر بکنیم، این حرکت به وحدت و یکپارچگی و اعتلای امّت اسلامی خواهد انجامید»[9]

 این سخن مقام معظم رهبری در سال 1397 است. این کلام مقام معظم رهبری که می فرمایند "مخالفان با نگاه خصمانه و اغراض پلید و عداوت دشمنان خارجی و بیگانگان تفرقه ایجاد می کنند " یک سخن ادعایی نیست.

زمانی که مراجعه می کنید، به روزنامه السفیر لبنان، روز شنبه 30 حزیران سال 2001، یک مستندانی آقای محمد حسنین الهیکل منتشر کرده است که این مستندات شامل دست نوشته های آقای هاریسان جان بری فیلبی است. این فرد یک نامه ای دارد به پرسی کاکس که مسئول کنترل خاورمیانه از طرف انگلستان بود که نیرویی انگلیسی صهیونیستی بود. نامه چند خطی است ولی تایید سخنان مقام معظم رهبری است. در این نامه می گوید در این جایگاه که ما قرار داریم اصلا وظیفه این نیست که اشکالات عبدالعزیز(پدر ملک سلمان) را برطرف کنیم بلکه برعکس است، یعنی وظیفه ما این است که دشمنی عبدالعزیز سعود را با همه مسلمانان بیشتر کنیم. این حرف فیلبی است. چرا این افراد وظیفه دارند که دشمنی عبدالعزیز با مسلمانان را ایجاد کنند، زمانی که دشمنی این افراد و این کراهت و دوری با جمیع حاصل شد، این با مصلحت انگلیسی ها سازگار دارد. اینکه مقام معظم رهبری می فرمایند اینها به دنبال انحراف و ایجاد تفرقه هستند، کاملا سخنی است که مستندات و دست نوشته های خود بیگانگان آنرا تایید می کند. لذا مقام معظم رهبری می فرمایند:

«امروز برای مسلمانها اتحاد و اتفاق، همدلی و همکاری جزو فوری ترین و ضروری ترین است. ما دعوت می کنیم از همه کشور های اسلامی از همه همه دولت ها، بصیرت را بکار گیرند که در مقابل چه کسی قرار دارند. در شناخت دشمن اشتباه نکنند، در شناخت نقشه های دشمن اشتباه نکنند بفهمند دشمن به دنبال چیست و بدانند که سعادت ملت هاشان در چیست.»[10]

حتی مقام معظم رهبری به دانشجویان توصیه می کنند که وحدت شکنی نکنید، چون وحدت شکنی ضربه ای بزرگ نه فقط به ما، بلکه به کل امت اسلامی است.[11]

وحدت؛ تاکتیک سیاسی یا اعتقاد قلبی؟

اما نکته دیگری که باید به آن پرداخت، بعد از بحث تبیین وحدت و بعد از فهم اهمیت وحدت و حد و مرز وحدت، این است که آیا وحدت در سیاست کلی نظام جمهوری اسلامی یک تاکتیک سیاسی است یا یک اعتقاد قلبی؟ پاسخ مقام معظم رهبری در این مورد چنین است:

« ما در جمهوری اسلامی این هفته را، یعنی از دوازدهم تا هفدهم [ربیع‌الاوّل] را، به عنوان هفته‌ی وحدت نامگذاری کرده‌ایم. این یک نامگذاری محض نیست، یک حرکت سیاسی و تاکتیکی هم نیست؛ این یک اعتقاد و ایمان قلبی است. جمهوری اسلامی به معنای واقعی کلمه معتقد به لزوم اتّحاد امّت اسلامی است. این [کار] سابقه هم دارد؛ یعنی مخصوص زمان ما و دوران جمهوری اسلامی نیست. مرجع بزرگی مثل مرحوم آیت‌الله بروجردی که مرجع کلّ دنیای شیعه در زمان جوانی ما بود، طرف‌دار جدّی وحدت اسلامی بودند، طرف‌دار جدّی تقریب مذاهب اسلامی بودند؛ با بزرگان علمای دنیای اسلام و اهل سنّت مراوده داشتند، گفتگو داشتند؛ این یک اعتقاد است، یک اعتقاد قلبی و عمیق است. بعضی‌ها تصوّر میکنند یا وانمود میکنند که این یک تاکتیک سیاسی است؛ نه، این جور نیست؛ این یک ایمان قلبی است؛ معتقدیم به این و معتقدیم که خدای متعال این را از ما خواسته است.»[12]

اهمیت این مسئله باعث می شود که مقام معظم رهبری این مطلب را بگویند؛ اما آیا این باعث می شود که مسلمانان از عقیده خود دست بردارند؟ خیر، در منظومه فکری مقام معظم رهبری این نیست.

شاخصه‌های وحدت

اما شاخصه های وحدت از منظر مقام معظم رهبری چیست؟ وقتی وحدت را فهمیدیم و متوجه شدیم که وحدت چقدر ضرورت دارد و وقتی حد و مرز آن‌را فهمیدیم و وقتی فهمیدیم یک اعتقاد قلبی ما هست و ابتدا بیان شد که از آیات و روایت ها این مطلب بدست می آید، طبیعتا باید شاخصه های وحدت را از دید مقام معظم رهبری بشناسیم و بشناسانیم.

1. بیان حق با رعایت ادب

اولین شاخصه وحدت در نظر مقام معظم رهبری بیان حق با رعایت ادب است، می فرمایند: «وحدت این نیست که از اعتقادات خود دست برداریم ولی باید همدیگر را بشناسیم و تعرف باید باشد» این تعارف چگونه صورت می گیرد؟ طبیعتا وقتی می خواهیم از طرف مقابل شناختی داشته باشیم، باید با او نشست و با او گفتگو کرد، باید از مذهبم بگویم و او از مذهبش بگوید. این گفتگوها باید رد و بدل شود. حال اگر بخواهیم منافاتی با وحدت نداشته باشد و یک شاخص و چراغ راهی برای چنین تعارفات و شناسایی هایی داشته باشیم باید چکار کنیم؟ مقام معظم رهبری فرمودند: رعایت ادب، بیان حق با رعایت ادب. در کتاب انسان 250 ساله می فرمایند:

«تاریخ را هیچ اشکال ندارد بگوییم، اما در بیان تاریخ و گزارش تاریخی هم با لحن اهانت آمیز و با لحن بدون اهانت می توان صحبت کرد ما می گوییم بدون اهانت باشد، و الا گزاره تاریخی هیچ مانعی ندارد، اثر سوءی هم ندارد... حتی مباحث کلامی هم هیچ اشکالی ندارد»[13]

پس هیچ اشکالی ندارد که گفته شود اما در چارچوب ادب باید باشد و گرنه اگر کسی به اسم دفاع از مذهب شروع به توهین به مذاهب دیگر کند قطعا و یقینا این عمل مرضی رضایت امام زمان نیست و فایده ای ندارد. بنابراین مهم است که این را بدرستی بفهمیم و بفهمانیم، بدون اهانت و بر اساس آنچه مقام معظم رهبری از ما خواسته اند. در بحث غدیر در سال 93 نکات خوبی را اشاره کردند:

« آنچه امروز باید به آن توجه کنیم این است که مسئله غدیر یک مسئله اعتقادی است، شیعه و پیروان مکتب اهل بیت و مکتب امامت علیه السلام به مسئله غدیر پایبندند، این پایه و اساس تفکر شیعه است بدون تردید و جای بحث نیست...، منطق شیعه قوی، حجت شیعه  حجت قاطع و بدون تردیدی است لکن در زندگی عمومی مسلمانان در همگامی مسلمانان با یکدیگر و برابری مسلمانان با یکدیگر در برادری مسلمانان با یکدیگر باید اثر نگذارد...، شیعه باید بداند که اگر چنانچه اختلاف و دعوا و حساسیت برانگیزی میان شیعه و سنی تحریک شود، دشمن مشترک و اصلی سود خواهد برد، نباید اجازه دهد، سنی هم همینجور، طرفین باید مراقب باشند و احساسات یکدیگر را تحریک نکنند، به مقدسات یکدیگر اهانت نکنند.»[14]

 مقام معظم رهبری در سخنرانی دیگری در سال 1387 چنین بیان می کنند:

«آنچه که ما امروز باید به آن توجه کنیم، این است که شیعه این عقیده را برای خود مثل جان عزیزی در طول قرن‌های متمادی حفظ کرده است؛ با وجود دشمنیهایی که شده است - که این دشمنیها را کم و بیش همه میدانند؛ چقدر ظلم کردند، چقدر فشار آوردند، چقدر اختناق ایجاد کردند - شیعه این عقیده را حفظ کرد؛ معارف تشیع را گسترش داد؛ فقه شیعه، کلام شیعه، فلسفه‌ی شیعه، علوم گوناگون شیعه، تمدن شیعی، فکر راقی شیعیان، بزرگان شیعه و برجستگان شیعه در تاریخ اسلام درخشان است. بنابراین، این عقیده‌ای است که شیعه آن را حفظ کرده است و حفظ خواهد کرد؛ اما توجه بکنید که این اعتقاد مایه‌ی دعوا و نزاع نباید بشود. این، آن حرفی است که ما سال‌هاست این را گفتیم و تکرار کردیم، باز هم تکرار میکنیم... اینکه در دنیای تشیع علیه برادران اهل سنت، در دنیای تسنن علیه برادران شیعه کتاب بنویسند، تهمت بزنند، بدگویی کنند، این نه هیچ شیعه‌ای را سنی خواهد کرد، نه هیچ سنیای را شیعه خواهد کرد. آن کسانی که مایلند همه‌ی مردم دنیای اسلام به محبت اهل‌بیت و ولایت اهل‌بیت بگروند، بدانند با دعوا راه انداختن و با اهانت کردن و با دشمنی کردن هیچ کس را نمیتوان شیعه کرد و به ولایت اهل‌بیت متوجه کرد. دعوا ایجاد کردن جز بَغضاء و جدائی و دشمنی هیچ اثر دیگری ندارد و این بغضاء‌ و دشمنی و جدائی همان چیزی است که امروز آمریکا میخواهد، صهیونیست‌ها میخواهند و دارند برای آن تلاش میکنند... شیعه منطق قویای دارد؛ استدلال متکلمین شیعه و علمای شیعه درباره‌ی مباحث تشیع استدلال‌های پولادین و محکمی است؛ اما این ربطی ندارد به اینکه در دنیای تشیع شروع کنند به مخالفان خودشان بدگویی کردن و اهانت کردن و ایجاد دشمنی کردن، آن هم در مقابل همین جور، و آتش دعوا درست کنند.»[15]

اينكه شیعیان عليه اهل سنت توهين كنند، یا آنها علیه شیعیان توهین کنند، درست نیست، این دعوا ایجاد می کند، باید تعارف داشت، و همدیگر را شناخت، این شناخت باید درست باشد، هم اهل سنت برای سخنان خود دلایلی دارند، و هم شیعیان برای باورهای خود استدلال دارند، و طبق سخن مقام معظم رهبری استدلال های پولادین و محکمی است. باید شیعیان و اهل تسنن بنشینند و با یکدیگر سخن بگویند، دعوا درست کردن که درست نیست و راه حل برطرف کردن مشکل نیست. در منظومه فکری مقام معظم رهبری راه وحدت و راه تعارف و شناخت گروه ها این است.

«من امروز به برکت ولایت امیرالمؤمنین و به نام آن بزرگوار و با استمداد از روح بزرگ امیرالمؤمنین این را عرض کردم برای اینکه یک تأکیدی باشد بر آنچه که در طول سالیان متمادی امام بزرگوار گفتند، ماها گفتیم؛ همه بدانند، اینجور نباشد که کسی از یک گوشه‌ای خیال کند دارد از شیعه دفاع میکند و تصور کند دفاع از شیعه به این است که بتواند آتش دشمنی ضد شیعه و غیر شیعه را برانگیزد.»[16]

قطعا همینطور است. وقتی کسی برنامه های شبکه شیعه انگلیسی را می بیند، و می گوید که اینها مناظره شیعه و سنی برگزار می کنند! مگر انگلیس دلسوزی برای شیعه و سنی دارد؟ جملات و مطالب فیلبی در بالا بیان شد، دشمنی مسلمانان زیاد شود، با مصلحت انگلیسی ها سازگاری دارد. شبکه های تشیع انگلیسی مناظره برگزار می کنند، مناظره های افراد خودباخته ای از طرف خودشان و در جلسات شرکت می دهند، و این ها به یکدیگر توهین می کنند. این راهش نیست. امام انقلاب و پرچم دار وحدت راه را به خوبی برای مسلمانان مشخص می کند. جالب این است که مقام معظم رهبری می فرمایند، «این دفاع از شیعه نیست؛ این دفاع از ولایت نیست. اگر باطنش را بخواهید، این دفاع از آمریکاست؛ این دفاع از صهیونیست‌هاست.»[17] خیلی این جمله بار معنا دارد. جهان بینی صهیونیست ها چیست؟ صهیونیست نه تنها مسلمانان را به عنوان موجود و انسان قبول ندارد، و به هیچ عنوان نمی خواهد مسلمانان باشند. چون فلسفه اسرائیل این است. مقام معظم رهبری می فرمایند، ظاهر دفاع است، اما باطنش دفاع از رژیم صهیونیستی است. چون موجب دشمنی و برادر کشی می شود. اما اگر عاقلانه باشد، مقام معظم رهبری می فرمایند:

«استدلال منطقی هیچ اشکالی ندارد؛ کتاب‌ها بنویسند، استدلال کنند؛ علمای ما نوشتند، امروز هم مینویسند و بنویسند. ما در فروع، در اصول، در بسیاری از مسائل، نظرات مستقل شیعی داریم، این‌ها را استدلال کنند، بیان کنند؛ آنچه که غیر از این‌هاست، آن را با استدلال منطقی رد کنند؛ هیچ مانعی ندارد. اما این غیر از اهانت کردن، بدگویی کردن، دشمنی درست کردن است؛ به این باید توجه کرد.»[18]

یا در جای دیگری بر بحث پیروی از مکتب اهل بیت تاکید می کنند و شاخص جالبی را معین می کنند: «ما افتخار می کنیم که پیرو مکتب اهل بیت هستیم و شیعه هستیم پیرو امامت امیرالمومنین و خلافت بلافصل او هستیم، اما جای اثبات این مطلب کوچه و خیابان نیست» علما وقتی گردهمایی دارند و گفتگو می شود و حتی وقتی در رسانه ای که نخبگان آنرا دنبال می کنند، مطلبی بیان می شود، دو نفری که از شیعه و اهل سنت در مقابل یکدیگر قرار دارند، بخاطر تحصیل در علوم دینی، مقدمات و موخرات بحث را می دانیم، عام و خاص بحث را می دانیم، طبیعتا اگر نکته ای بیان شد، به چشم خصم دیده نمی شود، بحث علمی است، علما در بین شیعه هم در مباحثی که دارند، ممکن است سرهم داد بزنند، اما این به معنای خصومت نیست، بحث علمی است. حالا اگر این مباحث به کوچه و بازار کشیده شود، آیا تمام مردم با احترامی که برای همه آنها قائل هستیم، آیا به این میزان علم و آگاهی و بصیرت دارند؟ آیا عام و خاص مطلب را می دانند؟ آیا مطلق و مقیدش را می دانند؟ آیا می دانند اختلاف نظر یعنی چی؟ گاهی اوقات ممکن است با همه احترامی که برای فرد اهل سنت قائل هستیم اما نظر او را قبول نکنیم، و طرف مقابل اهل سنت هم نظر من را نپذیرد! جای این مباحث کوچه و خیابان نیست. جای اثبات این مطالب در میان اهل فن و متخصصین و نخبگان است. تازه بحث در اینگونه موارد، باید بحث کلامی و منطقی باشد:

« بدگویی و عیبجویی و فحاشی و شمشیر بر روی هم کشیدن، کمک کردن به دشمنان اسلام است که هم دشمن شیعه و هم دشمن سنی هستند. ما این را به عنوان پرچم وحدت اسلامی در انقلاب اسلامی بلند کردیم. ملت ایران این را می‌خواهد، این را می‌گوید.»[19]

2. بیان حق با در نظر گرفتن مصلحت اسلامی

نکته بعدی در شاخصه وحدت که مقام معظم رهبری فرمودند: بیان حق با در نظر گرفتن مصلحت اسلامی است. در روز ولادت امیرالمومنین در سال 1388، مقام معظم رهبری مطلبی را بیان می کنند، و به یک مسئله تاریخی استشهاد می کنند. به دوران پسا نبوی و پیامبر اشاره دارند:

« در آنجائی که امیرالمؤمنین به خاطر خدا، به خاطر مصالح اسلام، به خاطر وحدت مسلمانان، از حقی که برای خود او مسلّم است، چشم‌پوشی میکند و در مقام معارضه برنمی‌آید؛ اسلام را، مسلمانان را، جامعه‌ی اسلامی را، وحدت اسلامی را پاس میدارد. (فامسکت یدی حتّی رأیت راجعة النّاس قد رجعت عن الاسلام یدعون الی محقّ دین محمّد (صلّی اللَّه علیه و اله) امام علی می فرمایند دست برداشتم و شمشیر نکشیدم، دیدم که مردم از دین پیامبر و دین برحق برمی گردند.)[20] یعنی آن وقتی که دیدم مسئله‌ی اسلام مطرح است، مصالح اسلامی، مصالح جامعه‌ی اسلامی مطرح است، در آنجا دیگر سکوت را جایز ندانستم، آمدم وسط میدان برای ایجاد وحدت.»[21]

اشاره دارد به سخنانی که بعضا امام علی علیه السلام برای اینکه اسلام از اصل خود خارج نشود راهنمایی هایی کردند و مشورت هایی که انجام دادند که وظیفه هر مسلمانی است که اصل اسلام منحرف نشود. دقت شود که خلافت بلافصل حق مسلم است؛ فرمانروا و منصوب از طرف خداوند است، اما اینجا که مصلحتی به نام اسلام وجود دارد، چه کار کنیم؟ بگذاریم اسلام پیامبر از بین برود؟ بگذاریم دین خاتم نابود شود؟ نخیر؛ مقام معظم رهبری می فرمایند که: « آمدم وسط میدان برای ایجاد وحدت. مال دوران اولِ پس از رحلت پیغمبر و آن دوران محنت امیرالمؤمنین است؛ آنجا هم حق را با قاطعیت دنبال میکند. این حق در اینجا وحدت است. اینها برای ما درس است.»[22] درس باید گرفت، درست است که عقیده داریم و مقام معظم رهبری هم فرمودند، عقیده به تعالیم مکتب اهل بیت داریم و شکی هم نداریم و استدلال های محکمی هم در این مورد داریم. اما آیا اگر فرض شود که در مقابل یک برادر اهل سنت قرار گرفتیم، فوری همین مباحث (اختلافی) را باید بیان کرد؟ نه، مصلحت کلی جامعه اسلامی را باید دید، حفظ نظام را هم باید دید، و جامعه و کیان امت اسلام را باید دید و در آن چارچوب حرکت کنیم. جلساتی هم شد، صحبت علمی و گفتگو هم انجام می دهیم و خیلی هم از این مسئله استقبال می کنیم، از اندیشمندان امت اسلامی دعوت می کنیم و انتظار داریم آنها هم دعوت کنند. در یک فضای بی طرف و بدون تعصب گفتگو کنیم، اما بدون جسارت و توهین و با در نظر گرفتن مصلحت اسلام، این مطلب یعنی نه در بی بی سی و شبکه های معاند، بلکه در یک فضای اسلامی عالمانه و همدلانه معیار است.

3. بررسی مطالب بدون تعصب

شاخصه سوم که مقام معظم رهبری بیان می کنند، بررسی مطالب بدون تعصب است. یعنی اگر بخواهیم تعارف و همزیستی درست را داشته باشیم و تعایش سالم را داشته باشیم و وحدت امت اسلام حفظ شود، باید حرفهای هم را بدون تعصب بررسی کنیم. طبیعتا وقتی من با نظر اهل سنت مواجه می شوم، نباید با نگاه تعصبی کنار بگذارم. در طول تاریخ نگاه های تعصب انگیز ضرر های زیادی به جامعه اسلامی زده است. در دوره اموی هست که کلمه آل را از صلوات حذف کردند چون عقیده شیعه این بوده است. به عنوان نمونه در کتاب 36:40  سبل السلام شرح بلوغ المرام، که به ابن حجر عسقلانی تعلق دارد، جمله ای در مورد حذف لفظ آل از صلوات مطرح می کند: لما کان فی الدوله الاموی، زمانی که دولت اموی شکل گرفت، بعضی از افراد کراهت داشتند که این لفظ را بیان کنند. ثم استمر علیه عمل الناس متابعتا من الآخر لاول، و عده ای آمدند به متابعت فرد اولی که این حذف را انجام داده بود، این عمل را ادامه دادند. فلا وجه له، وجهی برای آن وجود ندارد. بعضی علت حذف لفظ آل از صلوات را چنین بیان کردند که شعارا لرافضه بعد الاتفاق علی المشروعیته، بر شرعی بودن آن اتفاق است، بعضی گفتند به تبع بنی امیه، بخاطر اینکه شعار شیعه شده بود.

تعصب همیشه امت اسلامی را دچار چالش کرده است. اگر در امت اسلامی در دوران اموی کار به جایی می رسد که عبدالله عباس به بصره می رود و برای مردم سخنرانی عمومی می کند و می گوید زکات فطره را کنار بگذارید، الان در جوامع شیعی و اهل سنت وقتی سخن از زکات فطره می شود، همه می دانند چی هست، اما ابن عباس برای مردم بصره در مورد زکات فطره صحبت می کنند و همه به یکدیگر نگاه می کنند و برایشان سوال هست که زکات فطره چی هست! علت این ندانستن بخاطر این است که تعصب باعث شده که عقاید و فقه مردم خراب شود. این نگاه تعصب آلود به امت اسلام ضربه زده و خواهد زد. لذا به عنوان شاخصه سوم وحدت، بررسی مطالب بدون تعصب هست.

سوالی پرسیده می شود زکات فطره چه ربطی به تعصب دارد؟ مسائلی در جامعه اموی رخ داد، وقتی تاریخ مطالعه می شود، اموی ها به دنبال کنار زدن اهل بیت بودند، و هر چیزی که اهل بیت بیان می کردند، و لو سنت رسول خدا را کنار می گذاشتند. در کتاب سنن نسائی این مطلب هست. در کتاب سنن نسائی که البانی از عالمان سلفی معاصر متوفی 1420 تصحیح می کند این گزارش را و بحثی را مطرح می کند در مورد لبیک گفتن از سعید بن جبیر نقل می کند که همراه ابن عباس می رفتم. ابن عباس در اواخر عمرش کم بینا شده بود، لذا سعید بن جبیر او را همراهی می کرد. با ابن عباس بودیم و دیدیم مردم لبیک نمی گویند، مردم در حج هستند، ولی لبیک نمی گویند! ابن عباس به سعید بن جبیر گفت چی شده؟ من نمی بینم اینها لبیک بگویند! «قلت: یخافون من معاویة. فخرج ابن‌عباس من فسطاطه فقال: لبیک اللهم لبیک لبیک فإنهم قد ترکوا السنة من بغض علی.» بخاطر بغض امام علی علیه السلام، سنت پیامبر را کنار گذاشتند. حضرت امام علی برای اینها یک معارض بوده است، لذا در قالب زکات فطره، لبیک و هر آنچه امام علی به آن پیابند باشد، حکومت اموی نمیخواهد به آن پایبند باشد، لذا می بینید که حتی ذکر فضائل هم همینگونه است. در کتاب تاریخ دمشق، جلد 42 هست که معاویه نامه ای به امام علی علیه السلام می نویسد، در آن نامه می گوید: کان ابی سیدا فی الجاهلیه و انا ملک فی الاسلام، حضرت وقتی نامه را می خوانند، در پاسخ بیان می دارند: « اباالفضائل يفخر علينا ابن آکلة الاکباد؟» ای پسر هند جگر خوار تو به فضائل به من فخر می فروشی؟ به غلامشان گفتند: اکتب یا غلام، رسول خدا پسر عم من هست، جعفر طیار که در بهشت بجای دو دست خدا به او دو بال عطا کرده، برادرم هست، سیده نساء عالمین همسرم هست، فرزندانم دو سبط رسول خدا هستند، شروع می کنند به بیان فضائل خودشان. بعد این نامه را برای شام ارسال می کنند، زمانی که این نامه برای معاویه خوانده شد، معاویه گفت: اخفوا هذا الکتاب، لا تقرأه اهل الشام، لانهم یمیلون الی علی ابن ابی طالب، این نامه را مخفی کنید، اهل شام آنرا مطالعه نکنند، چون به امام علی متمایل می شوند. لذا تمام تعصب خود را بکار می گرفتند که مطالب حق را کنار بگذارند و موجب شد که جهل دامنگیر جامعه شود. مسعودی در مروج الذهب جلد سوم نقل می کند،  بعد جنگ صفین، یک فردی آمد از کوفه و افسار جمل دستش بود، عرب به شتر نر می گوید جمل، وارد شام شد و یکدفعه یکی از شامی ها افسار شتر را گرفت و گفت این ناقه من هست، ناقه یعنی شتر ماده و این شتر نر بود، کافی بود فیزیک این حیوان دیده شود و جمل و ناقه بودنش مشخص شود، گفت این را در جنگ صفین از من غنیمت گرفتند، و این برای من هست، دعواشون بالا گرفت و رفتند پیش معاویه، آن فرد دمشقی 50 شاهد آورد و گفت که این ناقه من هست، معاویه علیه کوفی حکم داد، و دستور داد که شتر نر را به او دهد. کوفی گفت: خدا امورت را اصلاح کند، این جمل هست، ناقه نیست! پس معاویه گفت که این حکمی است که ما انجام دادیم، بعد از متفرق شدن جمعیت، به دنبال آن فرد کوفی فرستاد و گفت او را حاضر کنند، و از پول شترش سوال کرد، فرد کوفی مقداری را گفت و معاویه دو برابرش را به او داد، و به او نیکی و احسان کرد، و بعد گفت «أبلغ علیا أنی أقابله بمأه ألف ما فیهم من لا یفرق بین الناقه و الجمل» به امام علی علیه السلام ابلاغ کن من با صد هزار لشکر با او می جنگم که بین شتر نر و ماده را فرق نمی گذارند، این یعنی بصیرت نداشتن. این القای جهل اموی که حق به مردم نرسد، اینکه نامه را مخفی کنند، اگر این نامه به مردم برسد مردم آگاه می شوند و ... برای از بین بردن بصیرت جامعه است. وقتی بصیرت از بین رفت کار به جایی می رسد که فرق بین شتر نر و ماده نمی گذارد، یعنی اینقدر تعصب دارد که با چشم می بیند نر هست ولی از حق چشم پوشی می کند. لذا مقام معظم رهبری به عنوان شاخص وحدت، فرمودند بررسی مطالب بدون تعصب، چون تعصب که بیاید بصیرت خواهد رفت. لذا مقام معظم رهبری در این مورد می فرمایند: «ما شیعیان و پیروان اهل بیت خدا را هزار مرتبه شکر می گذاریم که چشم ما را به حقیقت باز کرد، دل ما را پذیرای این حقیقت کرد، ما را در محیطی بدنیا آورد و پرورش داد که این حقیقت در آن محیط ها جا افتاده بود، اینها خیلی نعمت بزرگی است... شهید مطهری (رضوان‌اللَّه‌علیه) قبل از انقلاب یک مقاله‌ی مفصلی درباره‌ی کتاب «الغدیر» علامه‌ی امینی نوشتند و ثابت کردند که الغدیر علامه‌ی امینی، وسیله‌ی وحدت مسلمین است.»[23] این خیلی نکته است، چرا، چون الغدیر بحث علمی دارد. چون الغدیر به کسی فحش و توهین نمی کند. آیا کتاب الغدیر ممکن است مایه‌ی افتراق بشود؟ ایشان میگوید اگر درست فکر کنیم، درست عمل کنیم و سنجیده پیش برویم، کتاب الغدیر مایه‌ی وحدت دنیای اسلام است. مقام معظم رهبری خطاب به دیگر مذاهب یک جمله ای را دارند، ایشان میگوید: «اگر درست فکر کنیم، درست عمل کنیم و سنجیده پیش برویم، کتاب الغدیر مایه‌ی وحدت دنیای اسلام است. برادران اهل سنت ما هم میتوانند در یک محیط خالی از پیش‌داوری به منابع غدیر مراجعه کنند؛ یا میپذیرند، یا نمیپذیرند.»[24] خیلی ساده است، محیط خالی از پیش داوری، که تعصب را کنار بگذاریم.

در سال 1388 مقام معظم رهبری از کل مسلمانان عالم دعوت می کنند:

« دعوت ما از همه‌ی مسلمانان عالم این است که این حقائق را مورد تأمل قرار بدهند. ما در عالم وحدت امت اسلامی هیچ اصراری نداریم که یک فرقه عقائد یک فرقه‌ی دیگر را حتماً قبول کنند؛ نه، وحدت به معنای این نیست. وحدت به معنای این است که با عقائد مختلف، شعب مختلف، مشترکات را بگیرند، موارد محل اختلاف را وسیله‌ی برادرکشی و جنگ و دشمنی قرار ندهند؛ مسئله‌ی وحدت این است. اما به عنوان بیان حقیقت و طلب حقیقت، این یک درخواست منطقی است از همه‌ی مسلمانان: بروند تحقیق کنند، ملاحظه کنند، آنچه را که محققین شیعه نوشتند، علمای بزرگ شیعه در زمان خود ما جمع کردند، نوشتند، تحقیق کردند، در دنیای اسلام آنها را عرضه کردند، نوشته‌ی آنها مورد تقدیر علمای اسلام، روشنفکران اسلام، برجستگان اسلام قرار گرفته است، اینها را ملاحظه کنند؛ خودشان را محصور نکنند، محروم نکنند. کتابهای مرحوم سید شرف‌الدین عاملی (رضوان اللَّه علیه)، کتاب شریف الغدیر تألیف علامه‌ی امینی، اینها حقایقی است که جمع شده است. مسئله‌ی غدیر یک مسئله‌ی مسلّم تاریخی است. در ده‌ها کتاب، مرحوم امینی ده‌ها طریق از طرق اهل سنت را نقل میکند که ماجرای غدیر را به همین شکل که ما نقل میکنیم، نقل کرده‌اند. این چیزی نیست که فقط در کتابهای ما باشد. حالا در معنای مولا، بعضی ممکن است خدشه کنند، بعضی خدشه هم نمیکنند.»[25]

این مطلب دقیق هست چون بعضی از علمای اهل سنت امثال جوزی و مقریزی و دیگران مطالبی نقل کردند که در مورد واژه مولا خدشه نکردند. حتی در جامعه وهابیت امروز امثال ابن اسیمه که در معنای مولا خدشه نکرده است. در این مورد دیگران هم هستند که این اسامی برای نمونه بیان شد.

تعابیر مقام معظم رهبری دقیق است. کتاب انسان 250 ساله حلقه سوم، کتاب مفیدی است که تحلیل های بسیار دقیق و عمیقی در آن وجود دارد. در این کتاب وقتی صحبت در این موارد می شود جالب است. شیعیان به مقام معظم رهبری اعتقاد دارند، نه فقط به عنوان یک فقیه و نائب عام امام زمان، اعتقاد قلبی که مطالبی که مقام معظم رهبری بیان می کنند، دقیق و علمی است و در مورد همین بحثی که بیان شد، مستند علمی وجود دارد. ادعا نیست این مطلب، بلکه ادعا مبتنی بر مراجعه دقیق و عمیق است. « ماجرا یک ماجرای حقیقی، واقعی و بیان معیار است؛ مشخص است که امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیه آلاف التّحیّة و السّلام) یک قله‌ی مرتفع است؛ هم برای حاکم اسلامی و حکومت اسلامی، هم برای هر فرد مسلمان.»[26] حتی اشکال می شود که بعضی ها بدون رعایت ادب علمی و با تعصب شیعه را متهم می کنند. « حالا یک مشت یاوه‌گوی هرزه‌گو در گوشه و کنار دنیای اسلام شیعه را متهم کنند به آن چیزی که شیعه فرسنگها از آنها دور است؛ مسئله‌ی ساختگی بودن و جعلی بودن و بعداً به وجود آمدن و سیاسی بودن و این حرفها را پیش بیاورند! نه، مسئله‌ی غدیر خط بطلان میکشد بر همه‌ی اینها.» [27] مقام معظم رهبری فرمودند اینجوری نیست که شیعه بعدا درست شده باشد. مثلا فرض کنید یک داعشی و وهابی و عالمی که شیعه و سنی برایش فرق نمی کند بیاید و علیه شیعه حرفی بزند. مقام معظم رهبری می فرمایند که همدیگر را بشناسیم. یک تعبیری از آلوسی وجود دارد، ظاهرا خود آلوسی وهابی نیست ولی پدرش وهابی هست، این فرد یک دفاعی از شیعه دارد که خیلی جالب است، هرچند بعضی موضع گیری ها علیه شیعه بخاطر عملکردهای بعضی از افراد است. مثلا چند سال قبل یک نفر از پیروان تشیع لندنی کتابی در مورد یکی از همسران پیامبر نوشت و توهین کرد، و موجب شد که مقام معظم رهبری در مورد عدم توهین به مقدسات اهل تسنن فتوا دهند، این فرد و امثال این فرد باعث شدند که علیه شیعه خیلی ها حرف بزنند، اما یک تعبیری نسبت به این مسئله تهمت به همسر پیامبر از آلوسی است که می گوید: من کتابهای شیعه را بررسی کردم، و بررسی کردم کتاب معتبر و معتمد شیعیان را، راجع به تهمت به همسر پیامبر در این کتابها مطلبی نیست. « ونسب للشيعة قذف عائشة بما برأها الله تعالى منه وهم ينكرون ذلك أشد الانکار، و ليس في كتبهم المعول عليها عندهم عين منه ولا أثر أصلاً»[28] می گوید که در کتب معتبر شیعه اصلا اثری از این حرف نیست. این یعنی بصیرت که چیزی به شیعه نسبت ندهیم که فرسنگ ها از آن دور است. فردی بدون تعصب بیابد و بررسی کند و سخنی را بگوید. در همین بین عده ای با تفکر تشیع لندنی کتابی می نویسند و به همسر پیامبر توهین می کند که دلیل نوشتن این نوشته ها و مطالب مشخص نیست. وقتی بررسی می شود بدست می آید که در این مورد مطلبی نیست، و این مورد با تحقیق و دلیل هست. برفرض هم گزارش معتبری هم در این مورد پیدا شد، ممکن است دشمنان اسلام این کار را انجام داده باشند.

از طرف دیگر، اصلا فرض شود که عملی هم رخ داده باشد، این توهین و جسارت است و چیزی را درست نمی کند و در مقابل عالم اسلام و وحدت مسلمانان را بهم میزند. اما یک نفر مثل آلوسی روشمند و علمی بررسی می کند که شیعه منکر چنین مطلبی است، شیعیان هم باید در این قبیل مطالب نسبت به اهل سنت همینگونه عمل کنند.

4. عدم تحریک عصبیت مذهبی

شاخصه چهارمی که مقام معظم رهبری بیان می کنند، عدم تحریک عصبیت مذهبی است. یک زمانی گفته می شود که با تعصب مطالعه صورت نگیرد و مطلبی خوانده نشود، و یک زمانی گفته می شود در مواجهه با مسلمانان هم عصبیت مذهبی را تحریک نکنید. « انسجام یعنی عصبیت های بین المذاهبی مسلمانان نباید تحریک شود، شما نباید کاری کنید که عصبیت آن مسلمانانِ غیرشیعه علیه شما تحریک شود، او هم متقابلاً نباید کاری کند که غیرت و عصبیت شما علیه خودش را تحریک کند»[29] غلط است که عصبیت مذهبی افرادی تحریک شود. شیعیان استدلال و حرف دارند، طرف مقابل یعنی اهل سنت هم برای خود دلیل دارد، هر دو طرف باید دلیلهای خود را بیاورند و این کار موجب شناخت بهتر می شود و بهتر می توان در کنار یکدیگر زندگی کرد. این همزیستی به برکت نظام جمهوری اسلامی ایجاد شده است.

شاخصه و نکته دیگر که مقام معظم رهبری می فرمایند این است که جلسات، وحدت شکن نباشد. این مطلب مهم است. گفتگوی علمی کردن در جلسات مشکلی ندارد، و نباید راه را گم کرد. وقتی امام معصوم دیده می شود بدست می آید که با دیگر مذاهب مراوده داشتند، و جایی نیست که اهل بیت به پیروان دیگر مذاهب فحش و ناسزا گفته باشند. روایتی از امام رضا است در تشخیص روایت درست و نادرست که چنین می فرمایند: «اگر روایتی دیدید که به صراحت به دشمنان و مخالفان ما فحش و توهین گفته شده، این روایت جعلی است» امام رضا چنین می فرمایند چون می دانستند در همان موقع هم افرادی بودند که انسجام جامعه اسلامی را بهم بزنند. لذا مقام معظم رهبری هم می فرمایند:

« اگر خدای‌نکرده جلسات ما، جلسات وحدت‌شکن باشد، این فرصت را از دست داده‌ایم؛ اگر کیفیّت حرف زدن ما یا مضمون حرفهای ما جوری باشد که دشمنان ما را در هدفهایشان موفّق بکند، ما این نعمت الهی را - بَدَّلوا نِعمَتَ اللهِ کُفراً - تبدیل کرده‌ایم به نقمت؛ این را باید مواظب بود، باید مراقب بود... در جلسات نباید کینه‌ورزیهای مذهبی را زیاد کرد... شما اگر بخواهید آن کسی را که موافق مذهب شما نیست و عقیده‌ی حقّ شما را قبول ندارد هدایت کنید، چه کار میکنید؟ اوّل شروع میکنید به مقدّسات او بدگویی کردن و دشنام دادن؟ اینکه بکلّی او را از شما دور خواهد کرد و امید هدایت او را به صفر خواهد رساند. راه این کار این نیست.»[30]

بعد از آن بحث مکتب اهل بیت و افتخار به این مکتب را بیان مطرح می کنند و می فرمایند:

« امام بزرگوار ما پرچم ولایت امیرالمؤمنین را سرِ دست گرفت، لکن این وسیله‌ای شد برای اینکه دنیای اسلام - شیعه و غیرشیعه - احساس افتخار کنند به اسلامیّت؛ حالا کاری بکنیم که این احساس افتخار، این احساس علاقه‌مندی دنیای اسلام نسبت به جامعه‌ی شیعه و افتخار شیعه، تبدیل بشود به دشمنی و بغض و کینه؟ این همان چیزی است که دشمن میخواهد؛ نباید بگذاریم. این یک نکته‌ی بسیار مهم است؛ این را مراقب باشید؛ اینها را شما بیش از دیگران باید مراقب باشید. کاری نکنیم که دشمن را در مقصودی که دارد، موفّق بکند؛ شمشیر دشمن را تیز بکند. بزرگان ما، علمای ما، مراجع ما، شخصیّت‌های بزرگ دنیای اسلام همیشه ما را توصیه کردند به همین معنا. این یک نکته است؛ نکته‌ی بسیار اساسی است.» [31]

این پنج شاخص را مقام معظم رهبری برای بحث وحدت معین می کنند. اما در ادامه بحثی در مورد محور وحدت مطرح می کنند که تکیه مقام معظم رهبری بر حدیث ثقلین است. اینکه چرا محور را اهل بیت قرار می دهند، و چرا حدیث ثقلین را گزینش می کنند. ایشان را در جایگاه یک حکیم باید دید. ایشان بحث اهل بیت و محبت به آنها را مطرح می کنند چون بحثی درون دینی و اسلامی است و حتی جهانی است. در مورد امام حسین و دیگر اهل بیت چقدر از علمای مسیحیت و غیر شیعی شعر سروده اند. امثال جرج جرداق ها و پرفسور آنتوان بارا و ... . این مسئله یک مسئله جهانی است چون این افراد شخصیت های برجسته بودند، پس مقام معظم رهبری اهل بیت را مطرح می کنند. روی حدیث ثقلین دست می گذارند چون حدیث تقلین بین همه فرق اسلامی مورد قبول است اما نکته ای که هست اینکه نقطه اشتراک مسلمانان محبت اهل بیت است اما محبت به همراه تبعیت. محل اشتراک فرقه اسلامی اهل بیت هست و می تواند منبعی برای وحدت مسلمین به حساب آید، اما طبیعتا باید تبعیت از اهل بیت در نظر گرفته شود. همینجوری و بدون تبعیت نمی توان این مسئله را در نظر گرفت و محور قرار داد.

موانع وحدت

اما بعد از آن مباحثی به عنوان موانع وحدت توسط مقام معظم رهبری مطرح می شود. البته این مباحث طبیعتا در کتاب انسان 250 ساله و سایت مقام معظم رهبری موجود است.

1. بد و بیراه گفتن

بیان می کنند که یکی از موانع وحدت بد و بیراه گفتن است. « یک عدّه‌ای خیال میکنند اثبات تشیّع به این است که انسان به بزرگان مورد اعتقاد اهل سنّت و دیگران بنا کند مدام بد و بیراه گفتن؛ نه، این خلاف سیره‌ی ائمّه است.»[32] این قبیل مطالب در سخنان مقام معظم رهبری زیاد است. بعد می فرمایند: « آن کسی که در کِسوَت طرفداری از تسنن بنا به دشمنی و حمله کردن به شیعه می‌کند، در واقع علاقه‌ای به تسنن و اسلام ندارد و هم آن کسی که در شیعه محرّک آتش تعصب بر ضد اهل تسنن است، هیچ گونه انگیزه دینی ندارد.»[33] اگر قرار باشد علاقه ایجاد شود، باید دو طرف دقت کنند و بد و بیراه نباشد. «آن تشیعی که ارتباط به ام آی سیکس انگلیس داشته باشد، آن تسننی که مزدور سی آی ای امریکا باشد، نه آن شیعه است و نه آن سنی، هر دو ضد اسلامند»[34]

2. مسائل اختلاف افکن

شاخصه دوم که به عنوان مانع وحدت مطرح می شود، بیان مسائل اختلاف افکن در ایام خاص و بدون رعایت ادب، مقام معظم رهبری سراغ ایام فاطمه می آیند و تاکید می کنند و می فرمایند:

«توجّه بشود در ایّام فاطمیّه، به‌مناسبت ذکر مناقب آن بزرگوار، ذکر شهادت آن بزرگوار، مسائل اختلاف‌افکن مطرح نشود... البتّه ما بارها این را عرض کردیم که گفتن تاریخ، با رعایت موازین، با رعایت ادب، با رعایت جهات مهمّ مصلحتی اشکالی ندارد، لکن [جلوگیری از] ایجاد اختلاف، ایجاد بغض، ازجمله‌ی چیزهایی است که امروز خیلی باید مورد توجّه قرار بگیرد.»[35]

بحث حضرت زهرا را مطرح می کنند، حتی واژه شهادت را بکار می برند، ولی می فرمایند که مسائل اختلاف افکن را نگویید، چون باعث خلاف وحدت می شود.

3. نگاه دوگانه

شاخصه سوم در مورد موانع وحدت، نگاه دوگانه است، می فرمایند اگر نگاه دوگانه شد و نگاهمان را شیعه و سنی کردیم، این غلط است که این شیعه هست و آن سنی هست و رفتار های دوگانه به آنها داشته باشیم! این غلط و مانع وحدت است. لذا مقام معظم رهبری می فرمایند:

«جمهوری اسلامی ایران از اوّل نسبت به این مسئله‌ی اختلاف مذهبی یک نگاه کاملاً یکسانی داشت. ما با برادران فلسطینی‌مان که سنّی‌اند همان جور عمل کردیم که با برادران حزب‌الله لبنان که شیعه هستند عمل کردیم... این را همه توجّه کنند؛ هم شیعه توجّه کند، هم سنّی توجّه کند؛ بازی دشمن را نخورند. آن تسنّنی که آمریکا از آن حمایت کند و آن تشیّعی که از مرکز لندن به دنیا صادر بشود، اینها مثل هم هستند؛ هر دوی آنها برادران شیطانند.»[36]

این هم مطلب مهمی است. بعد از این مقام معظم رهبری از سعودی ها، تکفیری ها، آمریکای ها و سرویس های جاسوسی صحبت می کنند که می گویند اینها هستند که می خواهند شیعه و سنی را در مقابل یکدیگر قرار دهند و نگاه دوگانه ایجاد کنند. « وحدتی که ید واحده در برابر تهدیدها و دشمنی‌ها پدید ‌آوَرَد و بر سر شیطان مجسّم، آمریکای متجاوز و غدّار و سگ زنجیری‌اش رژیم صهیونیستی، رعدآسا فریاد کشد و در برابر زورگویی‌ها، شجاعانه سینه سپر کند.»[37] این وحدت مورد نیاز است. این وحدت در قالب نگاه دوگانه صورت نمی پذیرد. بنابر این این مواردی که مقام معظم رهبری بیان کردند، امام خمینی هم حرفشان همین است، شهید مطهری هم همین حرف را دارند، علامه مصباح یزدی هم نظرشان همین است، اینها چراغ راه است. در عین اینکه به وحدت معتقد هستیم و اهمیت در حد یک واجب شرعی دارد، اما چارچوب ادب نباید فراموش شود، نگاه دوگانه نباید باشد، بد و بیراه نباید گفت، محور وحدت را نباید فراموش کرد، جلسات نباید وحدت شکن باشد، و مطالب را بدون تعصب ملاحظه کرد و مصلحت جامعه اسلامی و امت اسلام را به دقت در نظر بگیریم و در این چاچوب حرکت کنیم.

 

[1] . بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1368/07/19

[2] . بیانات در دیدار میهمانان شرکت‌کننده در کنفرانس وحدت اسلامی ۱۳۶۸/۰۷/۲۴

[3] . بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی ۱۳۹۲/۱۰/۲۹

[4] . بیانات در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سالروز ولادت پیامبر اعظم(ص) و امام صادق(ع) ۱۳۹۹/۰۸/۱۳

[5] . بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى‌ ۱۳۹۶/۰۹/۱۵

[6] . بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در کنگره «نقش شیعه در پیدایش و گسترش علوم اسلامی» ۱۳۹۷/۰۲/۲۲

[7] . همان

[8]. بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در کنگره «نقش شیعه در پیدایش و گسترش علوم اسلامی» ۱۳۹۷/۰۲/۲۲

[9] . همان

[10] . بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی‌ 1392/03/17

[11] . بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی ۱۳۸۲/۰۲/۲۲

[12] . بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى‌ ۱۳۹۸/۰۸/۲۴

[13] . کتاب انسان 250 ساله حلقه سوم فصل دوم، صفحه 268 و 269

[14] . بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به‌مناسبت عید غدیر ۱۳۹۳/۰۷/۲۱

[15] . بیانات در دیدار جمعی از مردم در روز عید غدیر ۱۳۸۷/۰۹/۲۷

[16] . همان

[17] . همان

[18] . همان

[19] . بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی ۱۳۸۷/۰۱/۰۱

[20] . نهج البلاغه، نامه‌ی ۶۲

[21] . بیانات در دیدار جمعی از مردم در سالروز ولادت حضرت امیرالمؤمنین (ع) ۱۳۸۸/۰۴/۱۵

[22] . همان

[23] . بیانات در دیدار مردم قم در سالروز عید سعید غدیر خم‌ ۱۳۸۵/۱۰/۱۸

[24] همان

[25] . بیانات در دیدار مردم به مناسبت عید غدیر ۱۳۸۸/۰۹/۱۵

[26] همان

[27] . همان

[28] . روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، اسم المؤلف: العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادي، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت؛ ج 18، ص 122

[29] . بیانات‌ در دیدار مداحان اهل بیت(ع) به مناسبت میلاد حضرت فاطمه‌ی زهرا(س) ۱۳۸۶/۰۴/۱۴

[30] . بیانات در دیدار جمعی از مداحان اهل بیت علیهم‌السلام ۱۳۹۳/۰۱/۳۱

[31] . همان

[32] . بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید غدیر ۱۳۹۵/۰۶/۳۰

[33] . دیدار اعضای ستاد کنگره‌ی گرامیداشت شهدای پیشمرگان مسلمان کرد با رهبر انقلاب ۱۳۹۴/۰۲/۱۴

[34] . دیدار مسوولان نظام و میهمانان بیست و هشتمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی ۱۳۹۳/۱۰/۱۹

[35] . بیانات در دیدار رئیس و اعضاى مجلس خبرگان رهبرى ۱۳۹۴/۱۲/۲۰

[36] . بیانات در مراسم بیست‌ و ششمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) ۱۳۹۴/۰۳/۱۴

[37] . پیام به مناسبت فرارسیدن ایام حج 1399/05/07

نشست علمی کارگروه تصوف مفام با عنوان «بررسی و تبیین شاخصه های عرفان ناب اسلامی و تفاوت آن با تصوف و عرفان‌های دروغین» در روز شنبه 30 مردادماه از ساعت 10 تا 12 در محل سالن جلسات خاتم برگزار شد. این نشست همزمان از طریق فضای مجازی به صورت آنلاین برای علاقمندان پخش شد.

در ابتدای این جلسه، حجت الاسلام مهدی بیاتی از دو رویکرد نام برد که برخی قائل به عرفان اسلامی هستند و برخی آن را نفی می کنند و می گویند که ما چیزی به عنوان عرفان اسلامی نداریم. ایشان در ادامه  این سوال را مطرح کرد که در روایات اهل بیت آیا چیزی به عنوان عرفان شیعی داریم یا نه؟

دو گمانه مطرح می شود:

  • مضمون برخی آیات و روایات به مسائل عرفانی پرداخته شده است.
  • برخی از اصحاب اهل بیت از اصحاب سرّ بوده اند و برخی اسرار به آنها منتقل شده است.

حالا به فرض اینکه عرفان شیعی داشته باشیم چرا مکتب عرفانی توسط اهل بیت شکل نگرفته است؟

چند احتمال:

  • اهل بیت راضی به تشکیل این نوع مکتب نداشتند و تنها اصحاب سری را داشتند و به آنها اسرار را منتقل می کردند.
  • اهل بیت فرصت تاسیس مکتب عرفانی نداشتند. یا در اولویتشان نبوده
  • خلفا اجازه ندادند که همچین مکتبی تاسیس شود. مثلا خلفا، افرادی که زاهد بودند را در مقابل اهل بیت علم کردند و مانع شدند که مردم به سمت اهل بیت بیایند.
  • شریعت ما طریقیت دارد و لذا نیازی به چیز دیگری نیست.

استاد در ادامه به بررسی تاریخی ورود تصوف در میان شیعیان پرداختند و اینکه تا قبل از قرن هشتم، تصوف در میان شیعیان نبوده است و اگر هم بوده به صورت جریان نبوده است.

در ادامه این سوال مطرح شد که نسبت عرفان اهل بیت با عرفان مصطلح چیست؟

سه دیدگاه وجود دارد:

  • تطابق صد در صدی
  • تباین صد در صدی
  • عموم و خصوص مطلق

اگر ما منابع عرفان را کشف و شهود بدانیم، در کلام اهل بیت به آن پرداخته نشده است. اما اگر قرآن و روایات را منابع عرفان بدانیم درست است اما در برخی موارد به انحراف رفته است.

وجوه ممیزه عرفان شیعی و تصوف این است:

  • منظور از عرفان شیعی ولایت ائمه است؛ در حالیکه در عرفان اهل سنت و تصوف، ولایت معنای دیگری دارد.
  • مخالفت نداشتن سیر و سلوک با عقل
  • باید مطابقت صد در صدی با شریعت داشته باشد.
  • باید با فطرت مطابقت داشته باشد.
  • عرفان باید توجه به تمام ابعاد زندگی انسان داشته باشد.
  • در عرفان شیعی آزادی مطلق وجود ندارد و بنده در تمام حالات باید عبد باشد.

 

بخش پایانی جلسه نیز به پرسش و پاسخ اختصاص داده شد و استاد به به پرسش های مخاطبان پاسخ دادند.

صفحه2 از2

کلیه حقوق متعلق به مجمع فرق ادیان ،اقوام و مذاهب می باشد.

Please publish modules in offcanvas position.